باران تنهایی

وقتي خدا دستاشو گذاشت جلوي چشمام

از لا به لاي انگشتاش اينقدر محو ديدن دنيا شدم

كه فراموش كردم كه خدا منتظره تا اسمشو بگم ......

نوشته شده در چهار شنبه 29 خرداد 1392برچسب:,ساعت 11:27 توسط omid| |


Power By: LoxBlog.Com